۹۹ مطلب توسط «ZAHEED» ثبت شده است

روایت نجات یافته آتش سوزی خیابان جمهوری

در عکس‌ها و فیلم‌های منتشرشده از ماجرای آتش‌سوزی روز یکشنبه در خیابان جمهوری تهران، تصویر دوزن و یک‌مرد دیده می‌شود. آن دو زن یکی نسرین فروتنی بود و دیگری آذر حق‌نظری که هر دو از بالای ساختمان در حال آتش، سقوط کرده و از دنیا رفتند. مرد جوانی که در آن عکس‌ها دیده می‌شد با تی‌شرتی راه‌راه به رنگ‌های قرمز و سیاه، در حال فریاد و درخواست کمک بود.

به گزارش صبحانه، روزنامه شرق نوشت:نامش حسین جعفری است و از حادثه جان سالم به در برد. او خوش‌شانس بود. نرد‌بان آتش‌نشانی کمی بعد از سقوط آن دوزن به پنجره محل ایستادنش رسید و جعفری توانست از زبانه‌های بی‌رحم آتش و احتمال سقوط از ساختمان، فرار کند. 

خودش اما می‌گوید اگر یک دقیقه دیگر نرد‌بان نمی‌رسید قصد داشت خودش را از ساختمان پرت کند. حسین جعفری حالا سه روز است با کابوس سقوط دو همکارش شب و روز را می‌گذراند. در این گفت‌وگو از او درباره شرح ماجرای آتش‌سوزی آن یکشنبه تلخ پرسیده‌ام.



‌آقای جعفری شما آتش‌سوزی روز یکشنبه و مرگ همکارانتان، خانم‌ها حق‌نظری و فروتنی را از نزدیک دیدید، ماجرای آن روز چه بود؟
من 15دقیقه آنجا داد میزدم که نردبان بفرستید، اما نرد‌بان را بالا ندادند، تشک پایین نینداختند تا کسی زنده بماند. من آخرین لحظه، یک‌دقیقه مانده بود که خود را به پایین پرت کنم، یعنی اگر یک‌دقیقه دیرتر نردبان دوم که از سرپیچ، پیچید را نمی‌دیدم من هم داشتم خودم را پرت می‌کردم پایین. لحظه آخرم بود، نمی‌خواستم بسوزم. آنها هم واقعیتش به‌خاطر اینکه زنده نسوزند از پنجره بیرون آمدند و بعد افتادند و مردند. شما هم باشید همین کار را می‌کنید، زنده سوختن بهتر است یا در یک دقیقه مردن؟

‌شما که از نزدیک ماجرا را شاهد بودید، اول خانم فروتنی سقوط کرد یا خانم حق‌نظری؟

اول خانم فروتنی، بعد خانم حق‌نظری، خانم حق‌نظری بنده‌خدا هم، اول پنج‌دقیقه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED

سه یادآوری کوتاه


هر شب ما به رختخواب میرویم،‌ ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده بر می خزیزیم، با این حال ساعت را برای فردا کوک می کنیم.« این یعنی اُمید»
Inline image 1
 
ـ کودکی یکساله ای را تصور کنید، زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید، او می خندد، چرا که او می داند که شما او را خواهید گرفت.«این یعنی اعتماد»
ـ روزی،‌ تمام روستایی ها تصمیم گرفتند، تا برای بارش باران دعا کنند، در روزی که برای دعا همگی دور هم جمع شدند،تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت.«این یعنی ایمان»
آن‌ها را برایتان خواستارم ...
برگرفته از وبلاگ پرواز به سوی خدا
یا حق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED

صلوات خاصه امام رضا(ع)

 

10 ثانیه بیشتر طول نمیکشه ، بخونش و  بعد برو سراغ مطالب دیگه 

 

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی

 الامامِ التّقی النّقی  و حُجّتکَ عَلی

 مَنْ فَوقَ الارْض و مَن تَحتَ الثری

 الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً  

زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه

 کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ

043fa251d8f222bc09deead4f09acf89-425

یا علی مدد


راستی ممنون میشم اگه نظر بدید و مشکلات وب رو به ما یادآوری کنید 

در پناه حق...

ZAHEED

حیا

9f3cc98c43ba30989dcad266b99f2cd2-425

عفیف که باشی همه جا عفیفی،

چه مسجد،

چه سواحل شمال..

یاعلی مدد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED

ارتش سایبری سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران


نیروی سایبری سپاه یکی از نیروهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود که از موقعیت استراتژیک و فوق محرمانه در سطح نیروهای مسلح برخوردار می باشد







۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED

مادرم آموخت ...

21192.jpg
80831821-4941417.jpg
5_8909190674_L600.jpg
IMG10282826.jpgnafarat.jpg
....
....
.
.
.
n00106475-b.jpg
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED

مرد

قابل توجه دختر ها که به نامزدشون میگن یا من یا مادرت :

یه مرد مثل یه کامپیوتره
 
مادرش براش حکم mother board رو داره
motherboard(10).jpg
و همسرش براش حکم CPU
0_536_17581.jpg
اینو بدون وقتی میتونی به خوشبختیتون کمک کنی که این دو با هم هماهنگی داشته باشن
وگرنه ...
هرچقدر CPUپیشرفته باشه ، بدون Mother board به درد کامپیوتر نمیخوره
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED

وحدت

IMAGE634721801862187500.JPG

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED

یه روز ...

در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم

شرم خندیدن، به مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.

کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز ...

با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.

 

یک روز یه ترکه

اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد،

جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،

فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

 

یه روز یه رشتیه

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد،

برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد

 

یه روز یه لره

اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

 

یه روز یه قزوینی

به نام علامه دهخدا ؛

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و

دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد

 

یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED

آرمان-اعتقاد

یه باری از امروز رو دوشته....
4fa18bba-664c-446b-a938-1079008bce46-300
که واسش یه عمره زمین میخوریم...
Pooster_15_dokhtar_chadori.jpg
یاعلی مدد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ZAHEED